مخصوصا حالا كه شبكههاي اجتماعي در فضاي مجازي گسترش غيرقابل وصفي يافته، متنهايي از اين جنس بيشتر هم شدهاند. متأسفانه خرافهها يكي از آسيبهاي امروز جوامع است كه اتفاقا بيشترين صدمه را هم به اعتقادات ديني مردم وارد ميكند. نكته جالب ماجرا اين است كه گاهي برخي از ما چيزهايي را خرافه ميدانيم كه از نظر اسلام، موضوعي واقعي است. مثلا وقتي صحبت از جن يا امكانپذير بودن ارتباط با ارواح ميشود آن را خرافه معرفي ميكنيم و برعكس خيلي چيزها را كه هيچ تأييدي در دين ما ندارد بهعنوان يك واقعيت بيان ميكنيم. خب چه بايد كرد؟ چطور بايد خرافهها را شناخت؟ چطور ميتوان به مقابله با آنها پرداخت؟ اينها سؤالاتي است كه سعي كردهايم در اين صفحه پاسخگوي آنها باشيم.
- 1- خرافه چيست و به چه معناست؟
گام اول براي مقابله با خرافات اين است كه بدانيم اساسا خرافه به چه معناست و چه تعريفي دارد. خرافات (جمع خرافه) از نظر لغوي به معني باور و عقيده به يك موضوع واهي است كه حقيقت نداشته باشد و در اصطلاح به باورها و اعتقاداتي گفته ميشود كه زاييده وهم و خيالپردازي انسان است. طبق اين تعريف، هرگونه آداب و رسومي را كه بر پايه علمي و منطقي يا بيان ديني استوار نباشد يا هر آنچه را كه از حقيقت عاري باشد، ميتوان خرافات ناميد. يادتان باشد كه در هر موضوعي احتمال وجود خرافه وجود دارد اما آنچه بيشتر ديده ميشود خرافات در مسائل ديني است. تقريبا ميتوان گفت بيشترين ضربات خرافه در طول تاريخ، متوجه عقايد و اعتقادات مذهبي مردم بوده است.
- 2- ظن و گمان باعث خرافه ميشود
آياتي در قرآن كريم داريم كه موضوع ظن و گمان را بهعنوان عامل ايجاد خرافات معرفي كرده است. در حقيقت اين آيات ميگويد كه ريشه خرافه؛ توهم، خيال و ظن انسانهاست. خداوند در آيه 138سوره مباركه انعام ميفرمايند: «از روي پندار گفتند: اينها چهارپايان و كشتزاران ممنوع است. هيچكس جز آنكه ما بخواهيم، نبايد از آنها بخورد. و اينها چهارپاياني است كه سوارشدنشان حرام است و اينها چهارپاياني است كه نام خدا را بر آنها ياد نكنند، به خدا افترا ميبندند و بهزودي به كيفر افترايي كه ميبستهاند، جزايشان را خواهد داد». در اين آيه خداوند به گروهي اشاره ميكند كه حرام و حلالي را به زعم خودشان معرفي ميكنند و در تفسير اين آيه، مفسران اين «زعم» را همان ظن و گمان و گفتاري با شك و ترديد معرفي كردهاند.
- 3- وقتي ناداني، خرافه ميآفريند
حتما ديدهايد كه خرافهها بيشتر براي مردم كمسواد اثرگذار است. خرافات و خرافهپرستي ارتباطي مستقيم با بيسوادي و كمسوادي دارد. البته اين حرف به اين معني نيست كه افراد تحصيلكرده گرفتار خرافه نميشوند. اين كمسوادي مخصوصا در حوزه دين بسيار خطرناك است. شايد يك نفر استاد دانشگاه باشد، اما بهدنبال حداقل سواد ديني مورد نيازش نرفته و گرفتار خرافات بشود. قرآن هم به اين موضوع اشاره كرده. در داستان حضرتموسي(ع) در سوره اعراف، آنجا كه پيروانش از او خواستند كه بتي را بهعنوان خدا براي آنها قرار دهد، حضرتموسي(ع) در پاسخ گفتند كه شما جمعيتي جاهل و نادان هستيد. پس يادمان باشد براي رهايي از خرافات ديني بايد روزبهروز دانستههاي دينيمان را از منابع معتبر افزايش دهيم.
- 4- تقليدي كه درست نيست
خيلي چيزها هستند كه ريشه در گذشته و آيين و رسوم مردمان قديم دارند و حالا به اسم دين، به ما رسيده است. مثلا كشيدن خون يك حيوان به اتومبيلي كه تازه خريدهايد، خرافهاي است كه به خاطر التقاط با يك سنت صحيح ديني(قرباني) توسط برخي از مردم صورت ميگيرد. اين تقليدهاي كوركورانه كه از گذشته به ما رسيده، يكي ديگر از عوامل اصلي ايجاد خرافات است. چه بايد كرد؟ بايد حواسمان باشد كه ملاك صحت و درستي يك عمل، پذيرش عمومي و استقبال اكثريتي جامعه نيست بلكه گاه پيش ميآيد كه اكثريت افراد جامعه راه اشتباه و غلط را ميپيمايند و پيروي و همراهي ما با آنها، خطا و اشتباهي بزرگ به شمار ميآيد. اينطور مواقع بايد از علماي ديني مشورت گرفت كه چنين كاري مورد تأييد دين هست يا نه؟
- 5- كمي فكر، كمي تعقل بيشتر
شايد مهمترين سؤال اين باشد كه چطور بايد خرافهها را شناخت و به مقابله با آنها پرداخت؟ همين كه شما بدانيد خرافهها چطور ايجاد ميشوند و منشأ اصلي آنها جهل است، راه مقابله هم نمايان ميشود. افزايش اطلاعات و آگاهيهاي ديني و حتي عمومي، سد محكمي براي شما در مقابل خرافات ميسازد. نكته مهم بعدي اين است كه ما بايد روي قدرت تفكر و خرد خود نيز حساب كنيم. اگر اطلاعات دينيمان به اندازه باشد، آن وقت در مواجهه با مصداقها ميتوانيم با كمي فكر كردن، خرافه را از غيرخرافه تشخيص دهيم. اينجاست كه انديشيدن و تفكر در اسلام اهميت مييابد تا آنجا كه پيامبراكرم(ص) ميفرمايند: «هيچ عبادتي برتر از انديشه كردن نيست». پس با فكر كردن درست و استفاده از دانستهها ميتوان با خرافه مقابله كرد.
- 6- از قدرت دعا كمك بگيريد
متأسفانه خيليها براي حل مشكلات و گرفتاريهايشان متوسل به كارهاي خرافي ميشوند. اين وسط عدهاي سودجو هم منتظرند تا از اين آب گلآلود ماهي بگيرند و از درماندگي شما سوءاستفاده كنند. اين در حالي است كه در خود دين ما كليدي بهتر براي رفع مشكلات و گرفتاريها معرفي شده است؛ كليد دعا. مثلا شايد خيليها براي رفع چشم زخم كه موضوع مورد تأييد در دين ماست سراغ كارهايي خرافي مثل شكستن تخممرغ ميروند كه نوعي اسراف هم محسوب ميشود، درحاليكه توصيه دين ما براي رفع چشمزخم همين دعا و صدقه دادن است. در ضمن در روايات اسلامي نيز ثمرات و فوايد روحي و رواني بسيار زيادي براي دعا بيان شده است كه نشاندهنده تأثيرگذاري مثبت آن در بهداشت و سلامت رواني انسان است.
- 7- وظيفه ما مقابل خرافات چيست؟
بعضي وقتها ما متوجه موضوعي خرافي در دين ميشويم اما بيتفاوت از كنارش ميگذريم. قطعا در درجه اول اين علما و بزرگان ديني هستند كه بايد با دانششان جلوي گسترش خرافات ديني را بگيرند، اما ما هم وظيفه داريم كه اگر متوجه اين خرافات ميشويم، از باب امر به معروف و نهي از منكر و درصورت مهيا بودن شرايط تذكر بدهيم. اين موضوع آنقدر در دين ما اهميت دارد كه رسول اكرم(ص)، شخصي به نام معاذ بنجبل را به يمن اعزام كرد و به او چنين دستور داد: «اي معاذ! آثار جاهليت و افكار و عقايد خرافي را از ميان مردم نابود كن، كوچك و بزرگ سنن اسلام را كه همان دعوت به تفكر و تعقل است، احيا كن». پس يكي از وظايف مهم ما نسبت به دين، مبارزه با خرافات و امور جعلي و ساختگي است.
- 8- لطفا مستند حرف بزنيد
يكي ديگر از راههاي مقابله با خرافات اين است كه همه سعي كنيم مستند حرف بزنيم، مخصوصا در مسائل ديني. از طرف ديگر هم براي شناخت عقايد خرافي بهترين راه اين است كه از فرد بيانكننده يا عملكننده به يك امر خرافي بخواهيم كه منابع و مدارك عملش را بيان كند. در حقيقت وقتي ما موضوعي را بدون داشتن دليل كافي و سند و مدرك معتبر نپذيريم، خودبهخود جلوي خرافات در جامعه گرفته ميشود. از رسول اكرم(ص) روايت شده است كه فرمودند: «هيچ گفتاري بدون عمل، ارزش واقعي خود را ندارد، هيچ گفتار و عملي بدون نيت و هيچ گفتار و عمل و نيتي ارزش واقعي خود را ندارد، مگر آنكه با سنت مطابقت داشته باشد و بر آن منطبق شود». امام سجاد(ع) نيز فرمودهاند: «با فضيلتترين اعمال نزد خداوند يكتا، عملي است كه طبق سنت باشد، اگرچه آن عمل كم باشد».
نظر شما